چکیده:
زنجبیل یکی از محبوبترین ادویهها در جهان است. اخیراً علاقهی دانشمندان بهسوی مطالعهی آثار احتمالی زنجبیل بر روی سرطان، انعقاد خون، التهاب و درد معطوف شده است، با این حال، توجه کمتری به بیماریهای متابولیک مانند دیابت شده است. مطالعات حیوانی و آزمایشهای انسانی نتایج امیدبخشی نشان را دادهاند.
روشها: هدف این بود که اطلاعاتی در مورد مطالعهی انسانی در خصوص موضوع زنجبیل و دیابت شیرین در آزمایشهای تصادفی و/یا آزمایشهای بالینی کنترلشده یا متاآنالیزها جمعآوری شود تا شواهد علمی بررسی گردد. اصطلاحات جستجوی ذیل به صور مختلف استفاده شده بود: دیابت، گلوکز، انسولین، قلبی- عروقی، زنجبیل، Zingiber Officinale، متاآنالیز، تصادفی، کنترلشده، آزمایش بالینی
نتایج: جستجوی PubMed به چندین آزمایش تصادفی و/یا کنترلشده در مورد آثار زنجبیل بر روی دیابت شیرین یا اندازهگیریهایی مرتبط با دیابت مانند گلوکز یا انسولین یا چربی منجر گردید، همچنین این جستجو ۴ متاآنالیز را به دست آورد. آزمایشهای بالینی منحصربهفردی که یافت شدند از قبل در ۴ متاآنالیز وارد شده بودند، بهجز یک آزمایش که بعد از تاریخ آخرین ورود آزمایشها در آخرین متاآنالیز، چاپ شده بود. همهی متاآنالیزها نشان دادند که مصرف زنجبیل میتواند آثار سودآوری بر روی متابولیسم گلوکز و چربی در بیماران دچار دیابت و دارای ریسک فاکتورهای دیگر داشته باشد. در آزمایشهای بالینی کاهش معناداری در گلوکز خون ناشتا، HbA۱c، کلسترول تام، LDL و تریگلیسرید و همچنین افزایش HDL دیده شده بود. بهعلاوه، یک مطالعه که بعد از آخرین تاریخ ورود به اخیرترین متاآنالیز چاپ شده بود کاهش در گلوکز و چربی در دیابتیهای مصرفکنندهی زنجبیل را نشان داد.
نتیجهگیری: مطالعات علمی کنونی نشان میدهد که مصرف زنجبیل میتواند اثری مطلوب روی مقادیر گلوکز در بیماران دچار دیابت داشته باشد. نتایج فعلاً تنها در مورد ایرانیها و هندیها قابلاستفاده است و کارآزماییهای بیشتر برای جوامع غربی لازم است.
مقدمه
زنجبیل یکی از محبوبترین ادویهها در جهان است. این ادویه از منشأ آن در جنوب شرق آسیا به اروپا اشاعه یافته و مدتها برای درمان بیماریهای مختلف متداول بوده است. زنجبیل اغلب برای تخفیف استفراغ، اختلالات روده و سرماخوردگی بهکار گرفته شده است. اخیراً علاقه پژوهشگران به آثار احتمالی زنجبیل روی سرطان، انعقاد خون، التهاب و درد معطوف شده است، با این حال توجه اندکی به بیماریهای متابولیک مانند دیابت شده است. مطالعات حیوانی و آزمایشهای بالینی انسانی نتایج امیدبخشی نشان دادهاند. مطالعهی تجربی در حیوانات، هم درون آزمایشگاهی و هم درون تنی (in vitro and in vivo) نشان داده است که زنجبیل میتواند اثراتی بر روی متابولیسم کربوهیدرات، حساسیت به انسولین و چربیها داشته باشد. بهعلاوه، چنین مطالعاتی قادر بودهاند که نتایج مثبتی را روی عوارض دیابت در کبد، کلیهها، اعصاب و چشمها نشان دهند.
آنزیمهای کلیدی کنترلکنندهی متابولیسم مرتبط با هیپرگلایسمی و دیابت نوع ۲، آلفا آمیلاز و آلفا گلوکوزیداز هستند. عصارهی زنجبیل در آزمایشگاه قادر بوده است که آلفا آمیلاز و آلفا گلوکوزیداز را مهار کند و اثر مهارکننده، به جینجرول (gingerol) و شوگول (shogaol) داخل عصاره بستگی دارد. دیابت شیرین با نقص در آزادسازی انسولین و/یا حساسیت به انسولین شناخته میشود. مطالعات درون بدن همچنین نشان دادهاند که عصارههایی از زنجبیل و جینجرول میتوانند برداشت گلوکز در سلولهای عضلانی و چربی را افزایش دهند. مطالعات آزمایشگاهی افزایش در سطح انسولین پلاسما همراه با کاهش سطح گلوکز را نشان دادهاند.
علاوه بر این، مطالعات حیوانی آثار محافظتی زنجبیل روی سلولهای بتا و ترمیم سطح انسولین را نشان دادهاند و چندین مدل حیوانی دچار دیابت و هیپرلیپیدمی (چربی خون بالا) کاهش سطوح کلسترول، LDL، تریگلیسرید و افزایش HDL را نشان دادهاند. برای اینکه دقیقتر باشیم، از مدلهای حیوانی دچار دیابت نوع دو که با STZ تحریکشده بودند (تزریق استرپتوزوتوسین) استفاده شده بود تا آثار زنجبیل بر روی دیابت مطالعه شود. یک مطالعه آثار ضد هیپرگلایسمیک عصارهی آبی زنجبیل بهصورت خوراکی را که به شکل روزانه در سه دوز متفاوت (۱۰۰,۳۰۰,۵۰۰ mg/kg body weight) در یک دورهی ۳۰ روزه برای موشهای دیابتی تحریکشده با STZ تجویزشده بود را ارزیابی کرد. نتایج، یک اثر ضد هیپرگلایسمیک وابسته به دوز همراه با کاهش سطح گلوکز پلاسما تا ۳۸% و ۶۸% را به ترتیب در روز پانزدهم و سیام بعد از اینکه به موشها ۵۰۰ mg/kg زنجبیل داده شده بود، نشان دادند. در یک مطالعهی دیگر، عصارهی آبی زنجبیل خام، ۵۰۰ mg/kg، بهصورت داخل صفاقی و بهطور روزانه برای یک دورهی ۷ هفتهای برای موشهای دیابتی که با STZ تحریک شده بودند، تجویز شد. موشهایی که STZ به آنها تزریقشده بود هیپرگلایسمی همراه با کاهش وزن نشان دادند که نشاندهندهی شرایط دیابتی آنها بود. زنجبیل خام به شکل معناداری در پایین آوردن سطح گلوکز، کلسترول و تریگلیسرول سرم در موشهای دیابتی که با زنجبیل درمان شده بودند در مقایسه با موشهای دیابتی شاهد (کنترل) مؤثر بود. همچنین درمان زنجبیلی منجر به کاهش معنادار سطح پروتئین ادرار شد.
روشها
هدف این بود که اطلاعاتی در مورد مطالعهی انسانی در خصوص موضوع زنجبیل و دیابت شیرین در آزمایشهای تصادفی و/یا آزمایشهای بالینی کنترلشده یا متاآنالیزها جمعآوری شود تا شواهد علمی بررسی شود. اصطلاحات جستجوی ذیل به صور مختلف استفاده شده بود: دیابت، گلوکز، انسولین، قلبی- عروقی، زنجبیل، Zingiber Officinale، متاآنالیز، تصادفی، کنترلشده، آزمایش بالینی
نتایج
جستجوی PubMed به چندین آزمایش تصادفی و/یا کنترلشده در مورد موضوع آثار زنجبیل بر روی دیابت شیرین یا اندازهگیریهایی مرتبط با دیابت مانند گلوکز یا انسولین یا منجر شد. همچنین این جستجو ۴ متاآنالیز را بهدست آورد. آزمایشهای بالینی منحصربهفردی که یافت شدند از قبل در ۴ متاآنالیز واردشده بودند، بهجز یک آزمایش که بعد از تاریخ آخرین آزمایشها در اخیرترین متاآنالیز، چاپ شده بود. در زیر یک شرح کوتاه از ۴ متاآنالیز میآید. آزمایشهای تکی را میتوان در جدول ۱ دید.
جدول ۱: کارآزماییهای انجامشده با دادن مکمل زنجبیل به بیماران دیابتی
متاآنالیز ۱
دیلی (Daily) و همکاران در سال ۲۰۱۵، یک بررسی و متاآنالیز سیستماتیک در مورد آثار زنجبیل روی دیابت منتشر کردند. مؤلفین مقاله ۵ آزمایش بالینی تصادفی که با معیارهای ورود به مطالعهشان متناسب بود پیدا کردند: Andallu و همکاران؛ Mahluji و همکاران؛ Arablou و همکاران؛ Mozaffari-Khosravi و همکاران؛ Khandouzi و همکاران. چهار مورد از اینها بهعنوان مطالعات دارای کیفیت بالا با مدت زمان ۸ هفته و یک مورد بهعنوان مطالعهی دارای کیفیت پایین با مدت زمان ۴ هفته تلقی میشدند. همهی بیماران دستکم بین ۲ تا ۱۰ سال دیابت شیرین داشتند و هیچیک عوارض جدی دیابتی نداشتند. بیماران پودر زنجبیل در دوزهای بین ۱/۶ و ۳ gram/day و بین ۳۰ تا ۸۴ روز مداخله دریافت کردند. چهار مورد از مطالعات در ایران و یکی در هندوستان انجام شد و چهار مورد از مطالعات از طراحی دوطرفهی موازی (زنجبیل و دارونما یا پلاسبو) و یک مطالعه از طراحی چهار طرفهی موازی استفاده کردند. نتیجهی اصلی متاآنالیز این بود که مکمل زنجبیل، گلوکز ناشتا را بهاندازهی ۱۸٫۷۴- mg/dl (-۳۴,۷۰; -۲.۷۷) و HbA۱c را بهاندازهی ۱٫۶۶-% (۲٫۰۴-; ۱٫۲۹-) کاهش داد، ولی آثار معناداری روی سطح انسولین ناشتا یا HOMA-IR نشان نداد. نویسندگان نتیجه گرفتند که «متاآنالیز آنها همراه با شواهد حمایتکننده از مطالعات حیوانی و سلولی قویاً پیشنهاد میکند که زنجبیل در مدیریت سطح گلوکز خون تأثیر دارد و اینکه این آثار برای دیابت نوع ۲ هم پیشگیرانه و هم درمانی است.» علاوه بر این، اظهار داشتند «محدودیت عمدهی این مطالعه آزمایشهای بالینی نسبتاً کم در دسترس برای متاآنالیز و تعداد متوسط شرکتکنندگان در هر آزمایش بود، با این حال با ثبات نتایج این مسائل تعدیل شد».
متاآنالیز ۲
Mazidi و همکاران، چاپشده در سال ۲۰۱۶، یک بررسی و متاآنالیز سیستماتیک در مورد آثار زنجبیل روی التهاب، چربیها و گلوکز
نویسندگان مقالات چاپشده تا جولای ۲۰۱۶ را مورد بررسی قرار دادند. آنها ۹ کارآزمایی یافتند که با معیارهای ورود به مطالعهی آنها متناسب بودند. ۸ کارآزمایی در ایران و یک مطالعه در ایالات متحده آمریکا انجام شده بود. نتایج آزمایشها بین سالهای ۲۰۰۸ تا ۲۰۱۵ چاپ شده بودند و جمعیت مورد مطالعه بین ۱۰ تا ۸۸ فرد متفاوت بود. میانگین سن بین ۲۴ و ۵۸ سال بود. ۳-۱ gr/day زنجبیل در این گروههای مداخله استفاده شده بود و طول مدت مطالعه بین ۲ و ۳ ماه متفاوت بود. ۴ مورد از کارآزماییها مربوط به بیماران دیابتیک، دو مورد بیماران دیالیزی، ۲ مورد مربوط به بیماران دارای اضافهوزن و نهایتاً یک مورد مربوط به بیماران دچار هیپرلیپیدمی بود. سه مورد از چهار کارآزمایی، همانهایی بودند که توسط Daily و همکاران انجام شده بود. کارآزمایی چهارم توسط Shidfar و همکاران انجام و در سال ۲۰۱۵ چاپ شده بود. نتایج اصلی یک کاهش معنادار در غلظت CRP سرم بهاندازهی ۰٫۸۴- mg/dl (-۱,۳۸; -۰.۳۱)، گلوکز خون ناشتا بهاندازهی-۱,۳۵ mg/dl (-۲.۰۴; -۰.۵۸)، HbA۱c بهاندازهی۱٫۰۱ – % (۱٫۲۸-; ۰٫۷۲-) و تریگلیسرید بهانــــدازهی ۱٫۶۳- mg/dl (-۳.۱۰; -۰.۱۷) نشان داد. بهعلاوه، یک افزایش معنیدار در HDL بهاندازهی (۰٫۵۲; ۱٫۰۸). ۱٫۱۶ mg/dl وجود داشت. نویسندگان نتیجه گرفتند «بررسی سیستماتیک آنها نشان میدهد که دادن مکمل زنجبیل میتواند سطح CRP سرم، شاخصهای گلایسمی و پروفایل چربی را بهبود بخشد که میتواند برای پیشگیری و مدیریت CVD مفید باشد».
متاآنالیز ۳
جعفرنژاد و همکاران در سال ۲۰۱۷، یک متاآنالیز در مورد اثرات زنجبیل روی گلوکز و چربی در بیماران دچار دیابت یا هیپرلیپیدمی منتشر کردند. نویسندگان، موارد چاپشده تا اکتبر سال ۲۰۱۶ را جستجو کردند و ۹ کارآزمایی تصادفی کنترلشده که با معیارهای داخل شدن در متاآنالیز آنها متناسب بود را یافتند. سه مورد از ۹ کارآزمایی روی بیماران دچار هیپرلیپیدمی و ۶ مورد روی بیماران مبتلا به دیابت انجام شده بود. چهار مورد از شش مورد در متاآنالیزهای انجامشده توسط Daily و همکاران و مزیدی و همکاران انجام شده بود. دو کارآزمایی دیابتی دیگر توسط طلایی و همکاران و عظیمی و همکاران چاپ شده بودند. در مقایسه با گروه شاهد، گروه مداخله که زنجبیل دریافت کرده بودند تفاضل میانگین تعدیـــلشده در تریگلیســـــرید آنها بهاندازهی۸٫۸۴- (۱۱٫۹۵-; ۵٫۷۳-)، کلسترول تام بهاندازهی۴٫۴۲- (۸٫۷۰-;۰٫۱۳-) و گلوکز خون ناشتا بهاندازه ۱۴٫۹۳- (۱۹٫۸۳-; ۱۰٫۰۴-) کاهش داشت. بهعلاوه، یک افزایش معنیدار در HDL بهاندازهی ۲٫۸۷ (۰٫۸۸; ۴٫۸۶) وجود داشت. نویسندگان نتیجه گرفتند که «متاآنالیز آنها این ایده را مطرح میکند که زنجبیل اثراتی روی گلوکز و چربی دارد و دیگر اینکه عوارض جانبی زنجبیل محدود است و آثار زنجبیل به بیماری زمینهای بستگی دارد».
متاآنالیز ۴
جدیدترین متاآنالیز و بررسی سیستماتیک یافتشده توسط Zhu و همکاران چاپ شده بود. هدف نویسندگان این بود که اثر زنجبیل روی دیابت و اجزای سندرم متابولیک را ارزیابی کنند. نویسندگان، مقالات چاپشده تا ماه مه ۲۰۱۷ را جستجو کردند. آنها مجموع ۱۰ کارآزمایی تصادفی کنترلشده با مجموعی مرکب از ۴۹۰ فرد را پیدا کردند. ۵ مورد از ۱۰ کارآزمایی روی بیماران دیابتی بود و این کارآزماییها همانهایی بودند که در متاآنالیزهای این مرور کوتاه ذکر شده بودند، بهاستثنای طلایی، عظیمی و خاندوزی که شامل آنها نشده بود. ۵ کارآزمایی دیگر روی بیماران دچار اضافهوزن (۳)، بیماران در حال دیالیز (۱) و بیماران دچار هیپرلیپیدمی (۱) بودند. ۹ کارآزمایی در ایران و یک کارآزمایی در هندوستان انجام شده بود. در مقایسه با گروه شاهد، گروه مداخله با مصرف زنجبیل تفاضل میانگین تعدیلشدهی HbA۱c بهاندازهی۱٫۰۰-% (۱٫۵۶-; ۰٫۴۴-)، انسولین ناشتا بهانــــــــدازهی ۱٫۶۲- (۲٫۲۰-; ۱٫۰۵-)، HOMA-IR بهاندازهی ۰٫۵۹ -(۱٫۰۱-;۰٫۱۷-)، تریگلیسرید بهاندازهی ۲۴٫۸- (۳۶٫۱-;-۱۳٫۵-)، کلســـــــــــــــترول تام بهاندازهی (۱۶٫۰-; ۰٫۴۵-)۸٫۲۲-، LDL بهاندازهی۶٫۶۶- (۱۲٫۴-;۰٫۸۸-) را کاهش و نهایتاً HDL را بهاندازهی۱٫۳۴ (۰٫۰۳; ۲٫۶۵) افزایش داد. نویسندگان نتیجه گرفتند که «بررسی سیستماتیک آنها شواهد قانعکنندهای برای اثرات زنجبیل بر روی کنترل گلوکز، حساسیت به انسولین و بهبود پروفایل چربی خون فراهم میکند. با توجه به اثرات مفید و عوارض جانبی ناچیز زنجبیل، ممکن است زنجبیل یک درمان یاریگر (adjuvant) نویدبخش برای دیابت شیرین نوع ۲ و سندرم متابولیک باشد».
بحث
اولاً چندین متاآنالیز در سالهای اخیر، بر اساس کارآزماییهای عمدتاً کنترلشده، تصادفی یا کنترلشده و تصادفی نشان دادهاند مصرف زنجبیل میتواند آثار مفیدی روی متابولیسم گلوکز و چربی در بیماران دچار دیابت داشته باشد. در کارآزماییها کاهش معنیدار در گلوکز خون ناشتا، HbA۱c، کلسترول تام، LDL و تریگلیسرید و همچنین افزایش در HDL دیده شده بود. چهار متاآنالیز ارائهشده در این مرور کوتاه در مجموع شامل ۸ کارآزمایی بالینی مستقل روی بیماران دیابتی میشد. تقریباً در همهی این کارآزماییها بیمارانی را که انسولین میگرفتند از ابتدای کارآزمایی یا بیمارانی را که به هر دلیلی طی این دوره از کارآزمایی داروی هیپوگلایسمی آنها توسط پزشکشان تغییر یافت، از کارآزمایی خارج کردند. هیچیک از چهار متاآنالیز ارائهشده به یکدیگر اشاره نکردند، برای مثال متاآنالیز اخیر به متاآنالیز/آنالیز قبلی اشاره نمیکرد که میتوانست به این معنی باشد که نویسندگان متوجه کار یکدیگر نبودند یا دلایل دیگری برای اشاره نکردن داشتند. در متاآنالیز توسط Zhu و همکاران که تازهترین مورد چاپشده بود، در ابتدای بحثشان اظهار داشتند: «تا جایی که میدانیم، این اولین مقالهای است که آثار زنجبیل را روی دیابت شیرین نوع ۲ و سندرم متابولیک ارزیابی میکند». اظهار نظری که اشتباه است چون متاآنالیزهای دیگر همان پارامترها را در جمعیتهای مشابه مورد مطالعه قرار دادهاند.
دوم، بعد از آخرین تاریخ ورود به متاآنالیز در مه ۲۰۱۷، کارآزماییهای دیگر در مورد این موضوع چاپشدهاند. یکی از اینها مطالعهای است که توسط Makhdoomi Arzati و همکاران چاپ شده است. این مطالعه در ایران بین سالهای ۲۰۱۵ و ۲۰۱۶ روی ۴۵ بیمار دچار دیابت نوع ۲ انجام شد. بیماران ۳۰ تا ۶۰ ساله بودند و به مدت یک تا ده سال دیابت داشتند. توسط تصادفی سازی بلوکی به شکل تصادفی به گروه مداخله با ۲ گرم زنجبیل پودر شده و گروه شاهد با ۲ گرم آرد سفید تقسیم شدند. زنجبیل و آرد به شکل ۲ کپسول ۵۰۰ mg دو بار در روز به مدت ۱۰ هفته مصرف میشدند. هیچ تفاوت دموگرافیکی بین گروهها در خط آغازین وجود نداشت. در مقایسه با گروه پلاسبو، زنجبیل، گلوکز خون ناشتا را ۳۵٫۳±۲۶٫۳- mg/dL در مقابـــــــــــــــــــــل ۳۸٫۶ ±mg/dL ۱۱٫۹ و HBA۱c را بهاندازهی ۰٫۳۵% ± ۰٫۳۸- در مقابل ۰٫۲۹% ± ۰٫۲۲ به شکل معنیداری کاهش داد. بهعلاوه نسبت LDL/HDL در گروه مداخله به شکل معناداری کاهش یافت. بدین ترتیب، کارآزماییهای بالینی منفرد چاپشده بعد از گنجاندن کارآزماییها در متاآنالیزهای ذکرشده در بالا که در این مرور کوتاه مطالعه شدند همچنان نتایج مشابهی نشان میدهند؛ برای مثال نتایج مطلوب زنجبیل روی دیابت
سوم، از میان تمام کارآزماییهای گنجاندهشده در متاآنالیزها، تنها یک کارآزمایی روی جمعیت غربی انجام شده بود. همهی کارآزماییهای دیگر عمدتاً در ایران و برخی در هندوستان انجام شده بودند. این کارآزمایی واحد یک کارآزمایی تصادفی متقاطع بود که در ایالات متحدهی آمریکا روی تعداد محدودی بیمار (۱۰ مرد دارای اضافهوزن در چهلسالگی) بدون دیابت انجام گرفته بود. اثر مداخله، ۲ گرم پودر زنجبیل حلشده در آب، طی چند ساعت ارزیابی میشد. نتایج هیچ اثر معناداری ناشی از پودر زنجبیل روی نشانگرهای التهابی، گلوکز، انسولین یا چربی نشان نداد؛ از این رو، بر اساس شواهد برآمده از کارآزماییهای بالینی در این مرور کوتاه نمیتوانیم به نتایج خاصی در مورد چگونگی تأثیر زنجبیل روی دیابت یا سایر ریسک فاکتورها در یک جمعیت غربی، دست یابیم. از سوی دیگر، طی سالها، افرادی از خاورمیانه به کشورهای غربی مهاجرت کردهاند. سؤالی که ممکن است پرسیده شود این است که آیا این افراد مهاجر به دریافت زنجبیل در حد مصرف در کشور خودشان ادامه میدهند یا از رژیم غذایی غربی پیروی میکنند و آثار حفاظتی مصرف زنجبیل را از دست میدهند؟ ازاینرو، کارآزماییهایی برای اثر زنجبیل روی دیابت در کشورهای غربی بهشدت لازم است.
در همین راستا، کارآزماییهای بالینی انجام شده با زنجبیل روی بیماران دیابتی با بیماریهای قلبی عروقی قبلی مانند بیماریهای قلبی ایسکمیک یا سکتهی مغزی، در آینده بجا خواهند بود. یک کارآزمایی توسط Bordia و همکاران انجام شد و مفید بودن مصرف زنجبیل در بیماران دچار بیماری عروق کرونر را بررسی نمود. کارآزمایی غیر تصادفی ولی پلاسبو-کنترلشده با ۳۰ بیمار در گروه مداخله و ۳۰ بیمار در گروه کنترل بود. گروه مداخله ۴ گرم زنجبیل به مدت سه ماه مصرف کردند. هیچ تفاوتی در مقادیر گلوکز و چربی وجود نداشت. کارآزمایی روی بیماران دیابتی نبود.
چهارم، مطالعات طولی یا مطالعات مقطعی میتوانند در مورد ارتباطات ممکن بین مصرف غذاها و بیماریها/ ریسک فاکتورها اطلاعات بدهند ولی نمیتوانند بهطور قطع اثباتکنندهی علت و معلولی باشند. یک مثال خوب از این مسئله یک مطالعهی مقطعی چاپشده توسط Wang است که شیوع بیماریهای مزمن و مصرف زنجبیل در ۴۶۲۸ فرد (۱۸۲۳ مرد، ۲۸۲۳ زن) با سن ۷۷-۱۸ سال در چین را مطالعه کرد. اطلاعات از پرسشنامهها و سوابق پزشکی به دست آمد. نتایج ارتباطات آماری معناداری بین مصرف زنجبیل و بیماری عروق کرونر و فشارخون نشان داد. هرچه میزان مصرف زنجبیل بیشتر بود میزان بیماری قلبی و فشارخون کمتر بود. جالب است که هیچگونه ارتباطی بین مصرف زنجبیل و دیابت یا هیپرلیپیدمی وجود نداشت. این امر در خصوص نتایج بهدستآمده از این مرور کوتاه در مورد کارآزماییهای بالینی قابلتوجه است ولی نشاندهندهی دشواریها در تفسیر نتایج مطالعات مقطعی است. با این حال، مطالعه توسط Wang یک جمعیت چینی را بررسی کرد که نمیتواند با جمعیتهایی از خاورمیانه یا هندوستان برابر باشد.
نتیجهگیری
متاآنالیزهای متعدد در سالهای اخیر مبتنی بر کارآزماییهای عمدتاً بالینی تصادفی کنترلشده نشان دادهاند که مصرف زنجبیل میتواند اثرات مفیدی روی متابولیسم گلوکز و چربی در بیماران دیابتی و سایر جمعیتهای درخطر داشته باشد. نتایج فعلاً تنها برای جمعیتهای ایرانی و هندی کاربرد دارند و کارآزماییهای بیشتر در جوامع غربی بهشدت موردنیاز است
فراپژوهش